تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
سه ماه از ازدواج من با همسر عزیزم میگذره امروز 21 روز از زمستان 92 گذشته الان ساعت 23:44 دقیقه هست که تصمیم گرفتم شروع به نوشتن کنم و داستان زندگی خودم رو واسه شما بنویسم.
البته نمیخوام از ابتدا شروع کنم ‚ ولی واسه اینکه خیلی با هم غریبه نباشیم یه توضیح مختصر از گذشته میگم و بعد دیگه هر روز قصه اون روز رو براتون میگم...جونم براتون بگه که من بچه آخر خانواده هستم تحصیلاتم لیسانس هست و از بعد از دانشگاه خیلی کارا انجام دادم که یه کاری دست و پا کنم تا بتونم هم از نظر مالی مستقل باشم و هم با این استقلال بتونم خودم رو از نظر روحی هم ارضا کنم من همیشه نظرم این بود که تا کاملا به استقلال مالی نرسیدم نباید ازدواج کنم. البته فکر کنم بیشتر آقایون هم این نظر رو دارن ولی شرایط زمانه نظر و دیدگاه آدما رو هم زیر پا له میکنه تا همچنان عنان سرکشی کسانی که یه خورده غرور دارن رو تو دستش بگیره و اجازه نده به هر سمتی که میخوان برن...
آره درست حدس زدید دل پری از روزگار بی مروت دارم ولی گفتن این حرفا دردی و دوا نمیکه ‚ خلاصه پیمانکاری انجام دادم دیدم شریک دارم باید پا به پاش رشوه بدم ‚ اسناد غیر واقعی تنظیم کنم ‚ مخلص که نون حروم ببرم تو خونه ...
گفتم برم واسه خودم کار کنم که حواسم باشه چیکار میکنم و چیکار نمیکنم ‚ به سمت بورس رفتم معاملات بورس که دیگه کاملا قمار بود به شکل جدیدش حالا بگذریم که چی شد ولی 70 میلیونی ضرر کردم و عطایش را به لقایش بخشیدم
دنبال پرورش قارچ رفتم کلاس رفتم مدرک گرفتم ... واسه شروع سرمایه نداشتم وام هم که واسه از ما بهترون بود مسافر کشی کردم دنبال کشاورزی رفتم کلی ایده تو سرم بود که به خاطر نبودن سرمایه و پشتیبان به انجام نرسید.
با توجه به مدرک دانشگاهیم واسه یه نفر از فامیل ساخت آپارتمانشو به عهده گرفتم چون تجربه نداشتم خیلی موفق نبودم و نتونستم به این کار ادامه بدم امان از این همه فرصت که از دست رفت.
نتیجه میگیریم که من بیکار و بدون درآمد وارد زندگی متاهلی شدم دیگه کاملا مستاصل شدم و خسته از این زندگی.
امروز رفتم مسکن شهر سازی شهر محل سکونتم کسی سفارش کرده که اگه بشه اونجا یه کاری واسه من ردیف بشه ولی آشنایی که قرار بود برم پیشش مرخصی بود فردا دوباره میرم سر میزنم البته امروز یه جایی دیگه هم که سپرده بودم تماس گرفتن که از فردا آزمایشی برم کار کنم اگه دیدن میتونم مثبت باشم واسشون ‚ قرارداد ببندم ‚ پناه بر خدا حالا فردا شب دوباره میام بهتون سر میزنم و میگم که چی شد...