تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
"سیمین معتمد آریا" را همه به نام "فاطمه" می شناسند. در فیلم هایش جای خیلی از زن های این خاک نشسته؛ از پیرزنی که در گیلانه پسر جانبازش همه زندگی اش بوده، تا مادر یک دختر معلول در اینجا بدون من. با صدایش در مدرسه موش ها کودکی مان را گذراندیم و آنقدر چهره مادر گونه اش را دیدیم که حتی مادری کردنش برای یک عروسک در کلاه قرمزی و پسرخاله هم برای مان باورپذیر بوده است. "سیمین معتمد آریا" را همه به نام "فاطمه" می شناسند. او یکی از نسل اولی های سینمای بعد از انقلاب است و هفتم آبان سالروز تولد اوست. به همین بهانه زندگی ۵۰ سا له اش را زیر ذره بین می گذاریم تا بهتر بشناسیمش و شاید از او درس بگیریم.
1) آهسته و پیوسته... فاطمه معتمدآریا از سال ۶۴ با فیلم "جدال" به طور رسمی به جمع بازیگران سینمای ایران وارد شده و پله های ترقی را یکی یکی طی کرده است. چندی پیش جهانگیر کوثری در مورد او به روزنامه شرق گفته بود: "او سینما را از نوجوانی شناخته و به دلیل آن استعداد ژنتیک که دارد، توانسته سیر تکاملی را به خوبی طی کند. او یک روزه هنرپیشه نشده است؛ از عروسک گردانی شروع کرد، به نقش های کوتاه رسید و این مراحل را یک به یک طی کرد و یک اساس و بنیان برای خود در بازیگری گذاشت. تفاوت معتمدآریا با دیگر بازیگران این است که هر لحظه حاضر است در هر نقش متفاوتی ظاهر شود؛ در نقش های کمدی، سالارانه و نقش های متفاوت دیگر." 2) از مردم فاصله نگیرید شاید همین نگاه او به همنوعانش باعث شده بود که مجتبی میرطهماسب در روزنامه شرق این طور توصیفش کند: "کافی است شما یک راسته خیابان را با او هم قدم شوید. کمتر کسی برای عکس گرفتن با او می آید، همه می آیند برای گفتن درددل و مشکلات شان با سیمین. زن، مرد، پیر و جوان سفره دل شان را برای او باز می کنند. سیمین نبض جامعه را می شناسد، این آغوش باز او برای رویارویی با مردم و مشکلات آن ها و حتی سرک کشیدن به فضاهایی که ممکن است با مشکلاتی همراه باشد جزو جدانشدنی از سیمین است و همین است که او را سیمین ماندگار سینمای ایران می کند."
3) هرگز تکرار نشوید معتمد آریا اهل تکرار نیست. برای او هنر حرف اول را می زند و هرگز به سینما به عنوان یک فعالیت صرفا تجاری نگاه نکرده است. او در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: "من آدم قائم به ذاتی در کارکردن هستم و از این که نقش تکراری را بازی کنم همیشه خودداری کرده ام. در هر فیلمی که بازی کردم بعد از آن اکثر سناریوهایی که به من دادند تکرار همان نقشم در آن فیلم بوده، فقط یا رنگ و لعاب یا اسمش تغییر کرده و من هرگز در بدترین شرایط روحی، مالی و هر چیزی که فکرش را بکنید حاضر نشدم خودم را در یک بخش جزئی هم تکرار کنم."
4) کم توان ها را فراموش نکنید افتخارات معتمد آریا کم نیست. او را نباید تنها یک هنرمند کار کشته بدانیم؛ معتمد آریا در کنار فعالیت های هنری اش، دستی هم در امور خیریه دارد. او در سال ۸۶ به عنوان "نخستین سفیر مهرآفرین" معرفی شد و در مراسم معرفی اش گفت: "هر کدام از ما سهمی داریم، می توانیم سهم خود را برداریم و بقیه را به کسانی بدهیم که سهم شان پیش ماست. من در کار سینمایی تجلی اندیشه کارگردانم و در اینجا تجلی مهربانی یک ملت، امیدوارم شایسته باشم که بتوانم این جمع مهربان را دوباره در کنار هم جمع کنم."معتمدآریا در یکی از مصاحبه های دیگرش که به مناسبت اکران فیلم "اینجا بدون من" صورت گرفته بود، گفت:"خیلی مفتخرم که می توانم با خانواده ها و کودکانی که معلولیت دارند ارتباط داشته باشم مثلا موسسه "رعد" یا یک کارخانه ای در قزوین هست که تمام مسئولان و کارکنانش معلول هستند. آدم در برابر توانایی های آن ها احساس ضعف شدید می کند. وقتی با آن ها در ارتباط هستید بعد از یک مدت فراموش می کنید که از نظر جسمی بین تان تفاوتی وجود دارد. آن ها نیروی مضاعفی برای انجام کارهای مثبت دارند."
5) از تیم تان جدا نشوید برای معتمدآریا همه چیز در قالب تیمش تعریف می شود. او به دنبال اثبات برتری اش نیست و سعی می کند با هم تیمی هایش همراه شود و به جای اثبات بالاتر بودنش کار تیم را بالاتر ببرد. به همین دلیل به روزنامه شرق گفته بود: "چیزی که بیشتر از همه برایم اهمیت دارد، این است که همه در یک سطح بازیگری قرار بگیریم. این اصلی است که به آن اعتقاد دارم و عمل می کنم. گاهی اوقات برای همکارانی که نخستین بار است با هم کار می کنیم، رفتار من خنده دار می شود. معمولا سعی می کنم همکارانی که در کنار من کار می کنند را بالا ببرم. هیچ وقت دوست ندارم کسی از من پایین تر باشد یا من بالاتر از همه باشم."
6) به ریشه ها پایبند باشید قدرشناسی او را تنها در رفتارش نمی بینیم. او بارها و بارها در عین به رسمیت شناختن توانایی هایش، خودش را به پیشکسوتان سینمای ایران وابسته می داند: "جهان در حال حرکت است و ما ناگزیریم که خودمان را نزدیک کنیم و این مسئله نیازمند شناخت دقیق از گذشته فرهنگی ماست. من به عنوان فاطمه معتمد آریا اگر ندانم ریشه هایم در سینمای ایران کجاست دیگر شاخ و برگی نمی توانم داشته باشم. من بازیگری هستم که نوع کار خودم را وابسته به هنرمندان پیش از خودم می دانم و فکر می کنم سال های دوری که سینمای ایران طی کرده تا به اینجا برسد، شکل دهنده هویتی بوده که امروز من به عنوان یک بازیگر دارم."
7) بی زحمت هیچ چیز به دست نمی آید او که ۳۰ سال با سینمای ایران زندگی کرده و هرگز خودش را از این مسیر جدا ندانسته است، انتقادهایی هم به نسل جدید سینما وارد می کند. او در مصاحبه اش گفته: "این ویژگی نسل جوان امروز است. به دست آوردن چیزی بدون زحمت، خودشان هم هیچ تقصیری ندارند. بخشی از آن مربوط به شرایط اجتماعی می شود و بخش دیگر آن مربوط به حمایت بیش از حد خانواده ها از فرزندان شان، آن ها هم مقصر نیستند، والدین می خواستند امنیتی که در جامعه حس نمی شود را در خانه برای فرزندان شان فراهم کنند. این نسل نمی خواهم بگویم همه، حتما استثنا هم دارد از سینما طلبکار است، در نتیجه قرار نیست به چیزی فکر کند. قرار است طالب چیزی باشد."
دوران احمدی نژاد، فاطمه معتمدآریا کجاها بود؟ سینمای ایران به گذشته قابل احترام بازگشت
معتمدآریا نقش اصلی "پریناز" و دو سکانس اصلی "قصه ها" را بازی می کند، غروب روز ۲۳ آذر این خبر روی بخش فرهنگ وهنر خبرگزاری ها قرار گرفت: "دوفیلم "قصه ها" و "پریناز" پروانه نمایش گرفتند." پس از تماس های پی درپی سرانجام ساعت ۱۰ شب توانستیم از طریق تماس تلفنی با این هنرمند محبوب "فاطمه معتمدآریا" که در هر دو این فیلم ها حضور دارد، درباره سه سال دوری از سینما و سال های پیش رو گپی کوتاه داشته باشیم که حاصلش را در ادامه می خوانید: - در این سال هایی که از سینما دور بودید و حالا بعد از سه سال، تقدیر روی خوش نشان داده و امسال شما با دو فیلم "قصه ها" و "پریناز" در جشنواره فجر دوباره میهمان پرده های سینما هستید، تحلیل و احساستان چیست؟
نمی توانم بگویم تحلیل یا احساس خاصی دارم. هنوز در ذهنم چند فیلم دیگر هست مثل "صدسال به این سال ها" که شش سال پیش ساخته شده و هنوز مجوز نگرفته. برایم جالب است. این خبر را هم اکنون از شما شنیدم چون اخبار سینمایی را خیلی سال است که دیگر نمی خوانم. به سایت ها هم نمی روم و اخبار را پیگیری نمی کنم. فکر می کنم اکران این دو فیلم قدم بزرگی است که وزارت ارشاد برداشته و نشانه این است که سوءظن ها و سوءتعبیرها و برچسب های نامناسبی که در این سال ها به سینما زدند، با نگاه بی طرفانه در حال از بین رفتن است. آفت سوءظن که در این چندسال در جامعه پخش شده، تاثیر مستقیم خود را بر سینمای ایران و بخش فرهنگی گذاشته است، اما خوشبختانه با شعور و تدبیر مسوولان فرهنگی دولت جدید، روند خوبی در حال انجام است. باید شکرانه این نگاه خردمندانه را به جا آورد که موجب بازگشت سینمای ایران به دوران قابل احترام خود خواهد شد. خوشحالم نگاه توأم با سوءتفاهم و تهمت زنی جای خود را به قضاوت عاری از اغراض و اتهام داده است. این روند، بی شک نشانه این است که سینمای ایران، در حال عبور از موانعی است که سر راه فعالیت آن ایجاد شده بود.
- در این دوفیلم دونقش بسیار متفاوت ایفا کرده اید. تصور می کنید در فجر امسال که تصویر شما بعد از مدت ها بر پرده سینماها نقش می بندد، واکنش مردم نسبت به این دونقش چگونه باشد؟
نمی خواهم بگویم این دو نقش، برای مردم تصویری لذت بخش یا خوشایند ایجاد خواهد کرد. چون "قصه ها" ادامه نقش "نوبر" فیلم "روسری آبی" است؛ من کار خاصی نکردم، ایفای نقش محدودی بوده به خواست کارگردان که باید بگویم من نقش بازی نکردم، فقط کمک کردم ایده خانم بنی اعتماد اجرا شود. در "پریناز" اما سعی کردم به کمک کارگردان یک نقش متفاوت از آنچه از من دیده شده را ایفا کنم. از این فیلم چهارسال است که بی خبرم. یک بار فیلم را دیدم، قبل از هر ممیزی و امیدوارم آن چیزی که روی پرده سینماها به نمایش درمی آید، آنقدر دور از آن چیزی که من بازی کردم نباشد تا دلم بسوزد.
- در این سال ها که از حرفه تان دور بودید، چه آموزه هایی از این دوران داشتید؟
من زندگی عادی خودم را داشتم. فقط زندگی کاری ام متوقف شده بود. اما زندگی جریان داشت. نمی توانم بگویم سخت گذشته یا زندگی ام را به خاطر این اتفاق از دست دادم فقط می توانم بگویم متاسفم. چون رابطه مردم در این چند سال با بخش فرهنگی قطع شد و من هم جزیی از آن بودم.
- شما دراین سال ها خواه ناخواه به خاطر عملکرد و تفکراتتان نوک پیکان بودید، درباره این موضوع چگونه فکر می کنید؟
من اصلا نمی فهمم چه خبر است و چه اتفاق هایی افتاد. من اصولا قانونمندم. حاضر نیستم کار غیرقانونی انجام بدهم. جالب است افرادی هستند که وقتی مقید و قانون مدار باشی وادارت می کنند کار غیرقانونی بکنی یا اینکه اصلا تو را غیرقانونی جلوه می دهند. این از کجا سرچشمه می گیرد؟ واقعا عقل من نمی رسد. نمی خواهم بهش فکر کنم. این قدر برایم کار فرهنگی مهم است که حاضر نیستم وقتم را برای فکرکردن به اینکه این همه جفا در این سال ها در حوزه فرهنگ از کجا آمده تلف کنم. اگر بخواهم به این چیزها فکر کنم باید بگویم برخی از آنها که مسوول تصویب سناریو بودند یا پروانه نمایش دادند اکنون متهم به سوءاستفاده مالی هستند یا... اگر بخواهم به این چیزها فکر کنم یا باید خیلی غصه بخورم و فکر کنم که این آدم های ناصالح چطور به بخش فرهنگی راه یافتند یا باید بخش فرهنگی یک تنه با آن مبارزه کند و بار مشکلاتش را به دوش بکشد وقتی می بینم برخی کسانی که به سناریوهای خانم "بنی اعتماد" اتهام غیراخلاقی می زدند اکنون، خود، به اعمال غیراخلاقی متهم شده اند.
- فکر می کنید این همه دوری از سینما، دوری از حرفه شما ارزش این را داشت که اینگونه عمل کنید؟
من هیچ کاری نکردم. فقط خودم بودم و به کارم اعتقاد داشتم. وقتی یک نفر ۲۰ وچندسال تلاش می کند از ابتذال به دور باشد طبیعی است وقتی آدم های مبتذل بر سر کار بیایند دیگر جایی ندارد. من فقط در برابر این ابتذال ایستادم و طبیعتا از بابت آن خوشحالم.
- در این مدت چه کارهایی جز فعالیت های بشردوستانه کردید؟
من هرکاری قبلا می توانستم انجام دهم و قبلا فرصتش را نداشتم انجام دادم. بخشی از وقتم صرف خانواده شد، بخشی از آن صرف فعالیت های بشردوستانه و بخش زیادی هم صرف داوری جشنواره های مختلف سینمایی مثل جشنواره های ابوظبی، روتردام، دوبی، سوئد، استونی، هند، چین و تقریبا همه جای جهان را چرخیدم.
- هشت سال دوران احمدی نژاد و مدیریت سینمایی شمقدری برای شما چگونه گذشت؟
چهارسالش را که کار کردم، نفهمیدم چقدر سخت بود کارکردن در این چهارسال. چهارسال بعدش را هم که اجازه کار نداشتم و نشستم ببینم چرا اجازه کار ندارم.
- سال های پیش رو و مدیریت سینمایی آقای ایوبی را چطور ارزیابی می کنید؟
فکر می کنم الان یک خرد جمعی در سینما حاکم است با مدیریت های جدید و برخوردهای جدید با وجود آقای جنتی و درایت آقای ایوبی. فکر می کنم ما همان طور که اول صحبت هایمان گفتم داریم رجعت می کنیم به گذشته قابل احتراممان.
- شما با وجود روزهای تلخی که در چهارسال دولت قبل از سرگذراندید، ۲۴خرداد رای دادید و مردم را هم به رای دادن تشویق کردید. آیا آن روز چنین روزی را پیش بینی می کردید؟
کاملا. اگر غیر از این می شد شاید به باورهای خودم شک می کردم. به این باور که بی خردی همیشه پایدار نیست.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
سینما،
، :: برچسبها:
هفـت درس از زنـدگی فاطـمه معتـمد آریا,
نویسنده : مسعود , مهتاب
تاریخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392