تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
نیازمندی های
پزشکی- ورزشی-
علمی ... و
آدرس injast.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
مصطفی فاطمی اظهار داشت: رنگ ظاهری دندان ترکیب رنگ واقعی به علاوه موادی است که به سطح دندان چسبیدهاند که در بسیاری از موارد رعایت بهداشت، مسواک زدن و همچنین بروساژ موجب برداشتن جرم، پلاک و استین از روی دندان شده و رنگ واقعی را نمایان میسازد.
مصطفی فاطمی اظهار داشت: رنگ ظاهری دندان ترکیب رنگ واقعی به علاوه موادی است که به سطح دندان چسبیدهاند که در بسیاری از موارد رعایت بهداشت، مسواک زدن و همچنین بروساژ موجب برداشتن جرم، پلاک و استین از روی دندان شده و رنگ واقعی را نمایان میسازد.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی تصریح کرد: بسیاری از افراد بعد از حذف و برداشتن این مواد چسبیده به سطح دندان از ظاهر دندان خویش رضایت دارند اما در برخی موارد پوسیدگی، تغییر رنگ با منشاء داخلی دندان و پر کردگیهای تغییر رنگ یافتهای وجود دارند که برای رسیدن به رنگ مطلوب باید به آنها رسیدگی شود. این دندانپزشک ادامه داد: در موارد معدودی نیز به دلیل نواقص ذاتی عاج و مینا تغییر رنگ ناخوشایندی مشاهده میشود که نیازمند درمان است.
فاطمی افزود: گاهی نیز بیمار از رنگ طبیعی دندان خود ناراضی است در حالی که از نظر دندانپزشک دندان بینقص است که در ادامه چنین افرادی به درمانهایی چون بلیچینگ، لامینتسرامیک و پوشاندن با مواد همرنگ دندان رو میآورند که مانند هر درمان زیبایی دیگری مضرات خاص خود را به دنبال خواهد داشت.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی تصریح کرد: به طور عمومی اصلیترین رکن حفظ رنگ طبیعی دندان رعایت بهداشت، جلوگیری از تجمع جرم و پلاک، جلوگیری از پوسیده شدن و پیشگیری از تغییر رنگهای این چنینی است. فاطمی به خطای رایج در امر سفید کردن دندانها اشاره داشت و گفت: استفاده از مواد سفیدکننده یا پودرهای ساینده خطای رایجی است که موجب تخریب سطح دندان و رنگپذیری بیشتر آن میشود. وی افزود: عادات نامناسبی چون مصرف مداوم مواد اسیدی مانند سرکه، لیموترش و ... موجب کاهش مواد معدنی سطح مینا، کدر شدن و رنگ پذیری بیشتر دندانها میشود.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی تصریح کرد: رعایت بهداشت، حذف جرم و پلاک و ترمیم پوسیدگی و پرکردنیهای نامناسب، مشکلات مربوط به تغییر رنگ دندانها را مرتفع میسازد.
غیرت، از نعمتهای گران سنگی است که خدای حکیم، از سر حکمت، در نهاد آدمیان نهاده است. آدمی اگر از موهبت غیرت، بی بهره می بود، از نعمت عظیمی بی بهره بود. و اگر کسی این موهبت را ببازد، زیانی کلان کرده است.
غیرت، از نعمتهای گران سنگی است که خدای حکیم، از سر حکمت، در نهاد آدمیان نهاده است. آدمی اگر از موهبت غیرت، بی بهره می بود، از نعمت عظیمی بی بهره بود. و اگر کسی این موهبت را ببازد، زیانی کلان کرده است.
بر آدمی واجب است که این گوهر ارجمند را پاس بدارد. اما این جانمایه گرانمایه، باید در جای بایسته و شایسته اش بکار برده شود تا ثمره خجسته به بار آورد و از کیان شرافت و حریم نجابت فرد و خانواده و جامعه حفاظت کند. اما اگر نابجا بکار رود یا بیجا برانگیخته شود، زیانبار میگردد. و اگر «غیرت»، به «حسادت» بدل شود، ایمانسوز میگردد.
از آموزه ها و مهارتهایی که زوجهای جوان(و غیر جوان) باید فرا گیرند، آن است که «غیرت» همسرشان را برنیاشوبند و آن را بدل به «حسادت» نکنند.
برخی از زوجها که این مهارت را نیاموخته اند، ناخواسته و بی توجه، کارهایی میکنند که سبب تحریک تخریبی غیرت همسرشان میشوند و نیروی مثبت غیرت را به صفت منفی حسادت بدل مینمایند، که ستیز و بدگمانی و دشمنی و کینه ورزی را در پی دارد.
اگر زن یا مرد، با خویشان و دوستان و آشنایان نامحرم، به ویژه اگر جوان و زیبا باشند، بی پروا سخن بگوید و بخندد و شوخی کند و حرفهای غیر ضروری بزند، طبیعی است که همسرش می رنجد و غیرتش برمی انگیزد. البته این کارها، جدای از غیرت ورزی همسر، مجوز شرعی و اخلاقی نیز ندارد و خلاف سلوک عفیفانه و منش نجیبانه است و مفسده هایی در پی دارد. غیرت ورزی در این عرصه، غیرت ورزی بجا و شایسته و بایسته است.
سخن ما، در اینجا، با بیغیرتان و بیعفتان نیست؛ بلکه سخن با زوجهایی است که خواسته یا ناخواسته، حریمها را می شکنند و باعث رنجش همسرشان میشوند.
خدای سبحان به همسران پیامبر (و نیز همه زنان و مردان) فرمان میدهد که هنگام سخن گفتن با نامحرمان و معاشرت با ایشان، حریم بگیرند و حتی صوت و لحن گفتارشان، عفیفانه باشد تا مبادا در دلهای شهوت آلود، ایجاد طمع شود و زمینه گناه فراهم آید.
به آیات زیر توجه داشته باشید: «... لا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطَمَعَ الذِی فی قَلبِهِ مَرَضٌ فَقُلنَ قَولاً مَعُرفا؛(احزاب- 32) به ناز و کرشمه، سخن مگویید تا مبادا آن کس که دلش بیمار است، طمع ورزد. پس، به نیکی سخن گویید.»
و نیز خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که مردان و زنان مۆمن را بفرماید که هنگام رویارویی با یکدیگر، چشمانشان را فرو خوابانند و دامنهاشان را پاک و پاس بدارند:
«قُل لِلمۆمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم وَ یَحفَظُوا فُروجَهُم ذلِک أَزکی لَهُم إنَاللّه خبیرٌ بِما یَصنَعونَ وَ قُلْ لِلمۆمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنَ وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَ ...؛(نور- 24) به مردان مۆمن بگو دیدههاشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند، که این کار برای ایشان پاکیزهتر است. خدا به آنچه میکند آگاه است. و به زنان مۆمن بگو دیدگانشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند و زیورها (و زیباییها)شان را آشکار نکنند ... .»
این آموزههای قرآنی، جانمایههای نجابت و سلامت روان و اخلاق اند و مراعات آنها موجب صیانت حیات و خرمی زندگانی میشود و دلها و جانها را «حفاظ دار» میکند و بوستان حیات زوجهای جوان (و همگان) را در برابر پارهای از «آفات حیات»، مصونیت می بخشد.
موعظه و عبرت گاهی خود همسر وسیله ارتباط همسرش با جنس مخالف را فراهم میکند و بعد، از این ارتباط، رنج میبرد! مثلاً مردی به انگیزه ای (مانند طمع یا نیاز به درآمد همسرش) زمینه کارکردن همسرش با مردان را فراهم میکند و سپس از ارتباط کاری زنش با مردان، رنج میبرد. به ویژه اگر زنش جوان و زیبا باشد و در ارتباط با دیگران، حریم نگیرد.
بطور مثال در زندگی حضرت ابراهیم (ع) می خوانیم که: حضرت ابراهیم با موافقت و حتی پیشنهاد ساره، با هاجر ازدواج کرد. اما بعدا حساسیت ساره به جوش آمد و به حضرت ابراهیم گفت که هاجر و اسماعیل را از پیش چشم او دور کند. خدا هم به ابراهیم فرمان داد که آنان را از نزد هاجر به جایی دور (مکه) ببرد. خدا به ابراهیم نفرمود که برابر ساره و برانگیختگی حساسیتش مقاومت کند. آیا این حکایت قرآنی نباید برای ما مایه پندگیری و عبرت آموزی باشد؟ البته حضرت ابراهیم در برانگیختگی حساسیت ساره، تقصیری نداشت، اما طبیعت بشر، چنین است.
حسادت و غیرت یکدیگر را تحریک نکنید من همیشه به مردها ی جوان توصیه می کنم، که شما در معاشرت با نامحرم و حتی محرم کاری نکنید و حرفی نزنید که زنانِ خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می کنم، که در برخوردشان با مردهای بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حسّ حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند.
این حسادت ها بدبینی می آورد و پایه های محبّت را سُست می کند و از ریشه می سوزاند. منبع:تبیان
اگر می خواهید زندگی زناشویی خوبی داشته باشید مطمئن شوید که همسرتان به خوبی بخوابد و استراحت کند!
اگر می خواهید زندگی زناشویی خوبی داشته باشید مطمئن شوید که همسرتان به خوبی بخوابد و استراحت کند!
اگر همسر شما شب قبل به خوبی نخوابیده باشد احتمال بروز بحث و درگیری بین شماو همسرتان، فردای آن روز بیشتر از همیشه است.این مسئله در تحقیقات دانشگاه "پیتزبورگ" مشخص شده اند.
البته باید گفت این نتیجه در مورد زنان صدق می کند و نه مردان!
مردان در برابر کم خوابی و بی خوابی قدرت و تحمل بیشتری دارند. اما زنان بعد از یک شب بی خوابی و کم خوابی دچار خستگی شده و نمی توانند به خوبی با همسرشان ارتباط برقرار کنند.
اگر خانم شما شبی خوب نخوابید فردای آن روز با او مدارا کنید ؛ در این مواقع زنان بسیار حساس می شوند و حوصله ارتباط برقرار کردن با دیگران را ندارند.
همین تحقیقات نشان داده که اگر در یک روز ارتباط بین زن و شوهر بسیار خوب و مثبت باشد آن شب مردان کمتر از همیشه می خوابند! منبع: پرشین وی
شنبه این افراد در برخورد با طوفان های زندگی، زود جا خالی نمی کنند. برای موفقیت و خوشبختی می جنگند و در آخر آن را به دست می آورند. باید کناره گیری و دوری کردن از اجتماع را کنار...
شنبه این افراد در برخورد با طوفان های زندگی، زود جا خالی نمی کنند. برای موفقیت و خوشبختی می جنگند و در آخر آن را به دست می آورند. باید کناره گیری و دوری کردن از اجتماع را کنار بگذارند. از چشم تنگی و خساست اجتناب کنند و تا می توانند با مردم به شوخ طبعی و اخلاق خوب رفتار کنند.
یکشنبه یکشنبه روزی بسیار خوش یمن و میمون است . افرادی که در این روز به دنیا می آیند اغلب در زندگی ثروتمند و موفق خواهند شد. هر کجا می روند، شانس به دنبال آنهاست. افرادی خوش بین و بشاش هستند، اما خود را خیلی جدی می گیرند. باید مراقب باشند که گرفتار غرور و خودبینی نشوند.
دوشنبه بچه ی متولد روز دوشنبه، پولدار و ثروتمند نخواهد شد، اما از گرسنگی هم نخواهد مرد. همیشه به دنبال آرامش و خوشبختی است. باید یاد بگیرد که کمی باثبات تر باشد و خیلی تحت تاثیر حرف های دیگران قرار نگیرد. معمولاً از عقل خود تبعیت می کند و مراقب خیالات خود هست.
سه شنبه متولدین سه شنبه زندگی آسوده ای نخواهند داشت. باید برای خوشبختی و موفقیت خود همواره بجنگد تا بتواند جاه طلبی های خود را ارضاء کند. باید مراقب باشد که گرفتار سلطه جویی و تعصب نشود.
چهارشنبه بچه ی متولد چهارشنبه ذاتاً هنرمند و هنرگراست. باید اجازه بدهد تا استعدادهایش شکوفا شود. می تواند در زمینه های کسب درآمد هم موفق باشد، اما باید از افراط و زیاده روی در این مورد خودداری کند.
کسی که پنج شنبه به دنیا آمده است، باید در همین روز نیز ازدواج کند. فقط از این طریق است که میتواند اطمینان حاصل کند که زندگی زناشویی خوبی در انتظار اوست. نباید در کارها زیاده روی کند و تا می تواند باید قدرت شخصیتی خود را بالا ببرد. اگر سخت کوشانه کار کند و از تنبلی دوری کند، مطمئناً موفق خواهد شد.
جمعه این روزِ آدم های عادی است. افرادی که در این روز به دنیا می آیند، زندگی بسیار ساده و معمولی را پشت سر خواهند گذاشت و به همان زندگی نیز راضی و خرسندند. فقط باید مراقب باشند تا زندگیشان دچار پوچی نشود.
بعضی از موادغذایی خاصیت گرمازایی بالایی دارند، به همین دلیل وقتی آنها را میخورید درواقع چربیسوزی میکنید
سوختوسازتان را بالا ببرید حقیقت دارد: بعضی از موادغذایی خاصیت گرمازایی بالایی دارند، به همین دلیل وقتی آنها را میخورید درواقع چربیسوزی میکنید. این موادغذایی حاوی موادمغذی و ترکیبات خاصی هستند که آتش متابولیسمتان را شعلهور میکنند. تا میتوانید در رژیمغذاییتان از این مواد بهره گیرید. غلات کامل بدن شما برای تجزیه غلات کامل (مخصوصاً آنهایی که سرشار از فیبر هستند مثل برنج قهوهای) دو برابر بیشتر از موادغذایی فراوریشده کالری میسوزاند. گوشت کمچرب پروتئین خاصیت گرمازایی بسیار بالایی دارد: شما حدود ۳۰٪ از کالریهای غذا را در طی هضم آن میسوزانید (بنابراین یک تکه مرغ که ۳۰۰ کالری دارد، برای تجزیه ۹۰ کالری میسوزاند). لبنیات کمچرب لبنیات که سرشار از کلسیم و ویتامین D هستند به حفظ و ساخت حجم عضلانی کمک میکنند–که آن هم برای بالا نگه داشتن متابولیسم بدن الزامی است. چای سبز در یک تحقیق مشخص شد که نوشیدن چهار فنجان چای سبز در روز به افراد کمک میکند ۳ کیلوگرم در طی هشت هفته وزن کم کنند. EGCG که ترکیب موجود در چای سبز است، متابولیسم را به طور موقت بالا میبرد. این چای را میتوانید به صورت خنک نیز استفاده کنید. عدس یک فنجان عدس ۳۵٪ از مصرف روزانه شما به آهن را تامین میکند و این برای اکثر ما که دچار کمبود آهن هستیم خبر بسیار خوبی محسوب میشود. وقتی از یک مادهمغذی کمبود داشته باشید، متابولیسم بدن شما پایین میآید زیرا بدن برای آنچه برای عملکرد خوب نیاز دارد را دریافت نمیکند. فلفل قرمز کپسایسین، ترکیب موجود در فلفل قرمز، بدن شما را گرم میکند و این مسئله باعث میشود کالری اضافهتری بسوزانید. این ترکیب را میتوانید با خوردن فلفل خام، پخته، خشک یا پودر شده به بدنتان برسانید. پس تا میتوانید به سوپ، تخممرغ و گوشت خود فلفل بزنید.
اسفرزه گیاه دارویی است که بیشتر در مناطق خشک و نیمه گرمسیری رویش می یابد و خواص بیشماری دارد اما این گیاه را هرگز نباید کوبید.
مجتبی خادم الحسینی کارشناس گیاهان دارویی گفت:اسفرزه گیاه دارویی است که بذر آن خاصیت دارویی دارد. اسفرزه در میان عوام به تخم سفید نیز معروف است .
این کارشناس گیاهان دارویی با اشاره به این که اسفرزه به دو شکل ریز و درشت وجود دارد گفت: بذرهای ریز استفاده چندانی ندارد و لعاب زیادی تولید نمیکند در حالی که نوع درست بیشتر مصرف دارویی و لعاب فراوانی که حاوی موسیلاژ است دارد.
وی ادامه داد: زمانی که سرماخورده هستیم و مجاری تنفسی دچار التهاب و عفونت است، با مصرف دم کرده اسفرزه این علائم برطرف می شوند و عضو نشانه های سطحی مجاری تنفسی و گوارش نیز دفع می شود.
وی به ضد یبوست بودن اسفرزه اشاره کرد و گفت: مصرف دانه های این گیاه مدفوع را نرم و دفع را بسیار آسان می کند.
خادم الحسینی در پایان اظهار داشت: نکته بسیار مهمی که در مصرف این گیاه باید در نظر داشت این است که اسفرزه را نباید بکوبیم یا آسیاب کنیم زیرا وقتی مصرف کنیم باعث ایجاد سردی شدید میشود و گه گاهی مرگ را به دنبال دارد.
شاید بتوان یکی از دلایل اصلی ممانعت عایشه از دفن پیکر مطهر امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص) را به نقش آن حضرت در پایان بخشی به جنگ جمل به نفع سپاه امیرالمؤمنین(ع) دانست، آنجا که سبط اکبر رسول با پرتاب نیزه ای شتر عایشه را از پای در آورد.
امام حسن (ع) در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجرت در مدینه متولد شد. ایشان اولین نوزاد خانواده علی و فاطمه (علیهما السلام) بود. وقتی آن نوزاد گرامی را به پیامبر (ص) دادند، حضرت او را بوسید و زبان خویش را در دهان او گذارد و امام مجتبی زبان پیامبر را مکید، سپس پیامبر در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، آنگاه به علی فرمود: «نامش را چه گذاشتهاید»؟علی (ع) عرض کرد: ای رسول خدا، من در نامگذاری او از شما سبقت نمی گیرم، پیامبر نیز فرمود:«من هم از خدا سبقت نمیگیرم».
پس جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند و خودش تبریک گفت و عرض کرد: همانا علی (ع) نسبت به شما همانند هارون است به موسی، نام این نوزاد را همنام پسر هارون یعنی شَبَر که در عربی به معنای «حَسَن» است، بگذار! به این ترتیب پیامبر اکرم (ص) نام ایشان را حَسَن (نیکو) نهاد که در جاهلیت سابقه نداشت.
لقب های او سبط، سید، زکی، مجتبی است که از همه معروفتر «مجتبی » است. پیامبر اکرم به حسن و برادرش حسین(ع) علاقه خاصی داشت و بارها می فرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن علی(ع) به سایر فرزندان خود می فرمود: "شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند".
امام حسن(ع) ختم کننده فتنه جنگ جمل
امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردی بسیار شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازی دریغ نورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. امام مجتبی (ع) در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیرمؤمنان علی (ع) در خط مقدم جبهه می جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی (ع) سبقت می گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختی می کرد.
در واقعه جنگ جمل، با همه تلاش و کوششی که امیرالمؤمنین(ع) انجام داد تا شاید پیمان شکنان بصره دست از ماجراجویی برداشته و به راه حق بازگردند، توفیقی در این راه حاصل نشد و شیطان بر آنها چیره گشت و آنها را از یاد حق بیرون برد، و بالاخره پس از اینکه جمعی از مردم بی گناه بصره را کشتند، امیرالمؤمنین(ع) به جنگ ایشان آمد و پس از گفتگوها و اتمام حجت، جنگ آغاز شد و به فاصله کمی پیمان شکنان شکست خورده و طلحه و زبیر کشته شدند.
در میانه جنگ مردمانی که اطراف شتر عایشه را گرفته بودند، به سختی از هودج او دفاع می کردند، و هر دسته که کشته می شد دسته دیگر جای آنها را گرفته و سرسختانه مقاومت می کرد. علی(ع) که متوجه شد تا آن شتر سر پاست، این نادانان و فریب خوردگان از مقاومت خویش دست برنمی دارند و آشوب و فتنه خاموش نمی شود، در صدد بر آمد تا هر چه زودتر آن شتر را از پای درآورد.
امیرالمؤمنین(ع) در روز جمل پسرش «محمد حنفیه» را طلبید و نیزه خود را به او داده، فرمود: " شتر عایشه را هدف این نیزه قرار ده و آن را از پای درآور." محمد نیزه مخصوص پدر را گرفته و حمله کرد، ولی بنو ضبه(که اطراف شتر عایشه بودند و بسختی از آن حمایت می کردند) مانع پیشرفت او شده و او را از رسیدن به شتر بازداشتند، و محمد بناچار نزد پدر بازگشت. در این وقت حسن بن علی(ع) پیش رفت و نیزه را از او گرفته و به سوی شتر حمله کرد و خود را بدان رسانده و نیزه اش را به او زده، بازگشت در حالی که خون آن شتر بر نیزه بود. محمد که این منظره را دید، رنگش دگرگون شد(و خجالت کشید). امیر المؤمنین(ع)بدو فرمود: "ناراحت مشو که او فرزند پیغمبر است و تو فرزند علی هستی!"
باری با پایداری و شجاعت فرزند رسول خدا(ص) و سبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی(ع) و دیگر شجاعان بالاخره شتر عایشه از پای در آمد، و جنگ جمل به نفع لشکر حق به پایان رسید، و پس از آن حدود یک ماه امیر المؤمنین(ع)در بصره سکونت فرموده، و پس از آن به کوفه آمد و مقر حکومت خود را کوفه قرار داد. و در تواریخ آمده که در مدت توقف آن حضرت در بصره، مدتی مبتلا به کسالت و بیماری شد و فرزندش حسن بن علی(ع)به جای آن حضرت، امامت مردم را به عهده داشت.
مناظرات کوبنده امام مجتبی (ع) با بنی امیه
امام حسن(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی داد. او علنا از اعمال ضداسلامی معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت و همواره بر این نکته تأکید می فرمود که من برای حفظ جان مسلمانان از جنگ با تو خودداری کردم. مناظرات و احتجاجهای کوبنده حضرت مجتبی (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر:عمرو عاص، عتبة بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیرة بن شعبه، و مروان حکم، شاهد این معنا است.
حضرت مجتبی (ع) حتی پس از انعقاد پیمان صلح که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه به کوفه، بر فراز منبر نشست و انگیزه های صلح خود و امتیازات خاندان علی(ع) را بیان فرمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد.
روایت امام صادق(ع) از چگونگی شهادت سبط اکبر رسول
امام حسن (ع) پس از چند روزی که پیمان صلح را با معاویه بست و معاویه در مسجد کوفه پیمان شکست، به سمت مدینه رهسپار شد و آن حضرت در تمام مدت امامت خود که 10 سال طول کشید، در نهایت شدت و اختناق زندگی کرد و هیچگونه امنیتی نداشت، حتی در خانه نیز در آرامش نبود و سرانجام به تحریک معاویه و به دست همسر خود (جعده ) مسموم و در روز پنجشنبه 28 صفر سال پنجاهم هجرت در سن 48 سالگى به شهادت رسید.
به گفته محمدبن جریر طبری « معاویه 70 مرتبه آن حضرت را مسموم کرد ولیکن اثر فورى و اساسى نگذاشت تا این که زهرى را جهت مسموم نمودن آن حضرت براى جعده دختر محمد بناشعثبنقیس کندى فرستاد و به همراه آن زهر، 20 هزار دینار فرستاد و 10 قطعه باغ از باغهاى کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزید بن معاویه درآورد. پس او در فرصتى خاص آن زهر را به خورد حسن بنعلى داد و مسمومش کرد».
جعده دختر اشعثبنقیس از خانوادههاى فرومایه، بسیار پست و فرصتطلب بود. او نسبت به امام مجتبى(ع) عقده داشت، شاید بدان جهت که نتوانسته بود از آن حضرت فرزندى داشته باشد. از این رو وقتى زهر از سوى مروان رسید و وعدهها را شنید و پولها را مشاهده کرد، ارتکاب آن جرم بزرگ را پذیرفت و در روزى گرم و سوزان که امام مجتبى(ع) روزهدار بود، به هنگام افطار زهر را در کاسه شیر ریخت و به آن حضرت خورانید.
ابنابىالحدید مىنویسد: «چون معاویه خواستبراى پسرش یزید بیعتبگیرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(ع) کرد، زیرا معاویه براى گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثى کردن حکومتش مانعى بزرگتر و قوىتر از حسنبنعلى(ع) نمىدید، پس معاویه توطئه کرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»
در این توطئه، بیشترین نقش را مروان بنحکم که فرماندار مدینه بود ایفا کرد. وقتى معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، آخرین مرتبه، طى نامهاى سرى از مروان فرماندار خویش خواست تا در مسمومیت حسن بنعلى(ع) سرعت گیرد و آن را در اولویت قرار دهد.
مروان جهت اجراى این توطئه مآمور شد با «جعده» دختر اشعث همسر امام مجتبى(ع) تماس برقرار کند. معاویه در نامهاش نوشته بود که جعده یک عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مىتواند با ما همکارى داشته باشد و سفارش کرده بود که به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموریتش او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد و نیز توصیه کرده بود 100 هزار درهم به او بدهد.
امام صادق(ع) فرمود: جعده زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(ع) روزه داشت و روزهاى بسیار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شیر بنوشد، آن ملعون زهر را در میان آن شیر ریخته بود، به مجرد این که شیر را آشامید، پس از چند دقیقه امام(ع) فریاد برآورد: " دشمن خدا! تو مرا کشتى، خداوند تو را نابود کند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رایگان در راستاى اهدافشان به کار گرفتند. سوگند به خدا (معاویه) بیچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذلیل کرد."
امام صادق(ع) در ادامه سخنان خود فرمودند: "امام مجتبى(ع) بعد از این که جعده او را مسموم کرد، دو روز بیشتر باقى نماند و از دنیا رفت و معاویه هم بدانچه وعده کرده بود وفا ننمود.».
معارفی برگرفته از وصیت امام حسن(ع) در آخرین لحظات حیات
شیخ طوسى(ره) از ابنعباس نقل مىکند: در واپسین ساعتهاى عمر امام مجتبى(ع) برادرش امام حسین(ع) وارد خانه آن حضرت شد، در حالى که افراد دیگرى از یاران امام مجتبى(ع) در کنار بسترش بودند. امام حسین پرسید: برادر! حالت چگونه است؟ حضرت جواب داد: در آخرین روز از عمر دنیایىام و اولین روز از جهان آخرت به سر مىبرم و از جهت این که بین من و شما و دیگر برادرانم جدایى مىافتد، ناراحتم.
سپس فرمود: از خدا طلب مغفرت و رحمت مىکنم، چون امرى دوست داشتنى، همچون ملاقات رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان و فاطمه و جعفر و حمزه(علیهم السلام) را در پیش دارم. آنگاه اسم اعظم و آنچه را از انبیاى گذشته از پدرش امیرالمؤمنین(ع) به ارث داشت تسلیم امام حسین(ع) نمود. در آن لحظه فرمود بنویس: این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.
من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا با رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...
و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص)را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم...) این را فرمود و از دنیا رفت.
ممانعت از دفن امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص)
آنگاه که امام حسن(ع) دار فانى را وداع گفت، عباس بنعلى(ع)، عبدالرحمن بنجعفر و محمد بنعبدالله بنعباس به کمک امام حسین(ع) شتافتند و آن حضرت با کمک آنان جنازه برادر را غسل داد، حنوط کرد و کفن نمود، آنگاه به مصلی که در نزدیکى مسجد النبى(ص) بود منتقل نمودند، که آن مصلی را «بلاطه» مىنامیدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار رسول خدا(ص) بردند.
در این هنگام « مروان بن حکم» فرماندار مدینه به همراه آشوبگران جلو آمدند و فریاد برآوردند: شما مىخواهید حسن بنعلى(ع) را در کنار پیامبر دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه سوار بر استر به جمعشان پیوست و فریاد زد: چگونه مىشود کسى را که من هرگز او را دوست ندارم، به میان خانه من داخل کنید.
مروان گفت: آیا سزاوار است عثمان در دورترین نقطه مدینه در قبرستان دفن شود و حسن بنعلى در جوار پیامبر خدا(ص) هرگز نمىشود، من شمشیر به دست مىگیرم و حمله مىکنم و ممانعتخواهم نمود.عدهاى از امویان و آشوبگران به دنبال بهانه بودند و مىخواستند فتنهاى به پا کنند که امام حسین(ع) با بردبارى جنازه برادرش را به سوى بقیع برگرداند و بنىهاشم را آرام نمود و در جوار جدهاش « فاطمه بنت اسد» در بقیع دفن نمود و از خونریزى و فتنه به همان وضعى که امام مجتبى(ع) وصیت نموده بود جلوگیرى کرد.
امام حسین(ع) رو به مروان کرد و فرمود: اگر برادرم وصیت کرده بود که در کنار جدش پیامبر(ص) دفن شود، مى فهمیدى که تو کوچکتر از آنى که بتوانى ما را برگردانى و جلو دفن جنازه او را در میان حرم پیامبر(ص) بگیرى. ابنشهر آشوب مىافزاید: به هنگام بردن جنازه امام مجتبى(ع) به سوى بقیع، افراد شرور و پست به پشتیبانى امویان به جنازه آن بزرگوار تیراندازى کردند، به طورى که هنگام دفن هفتاد تیر از بدن آن حضرت جدا نمودند.
طعنه و عتاب ابن عباس به عایشه هنگام دفن امام مجتبى(ع)
ابنعباس(ره) خطاب به عایشه (در حالى که چهل سوار در اطرافش بودند) گفت: « چه بیچارگى و بدبختى! امروز سوار بر استر شدى و یک روز سوار بر شتر گشتى (اشاره به جنگ جمل). تو مىخواهى نور خدا را خاموش کنى و با اولیاى خدا بجنگى. برگرد، آنچه دیگران مىخواستند انجام دادى و ماموریت خویش را به پایان رساندى، خداوند اهل بیت(ع) را یارى خواهد کرد، گرچه زمانى بگذرد...»
و در قسمتهایى از زیارات جامعه، خطاب به امامان معصوم(علیهم السلام) ماجراى شهادت آن بزرگوار را از زبان امام صادق(ع) چنین نقل مىکند: «یا موالى... انتم بین صریع فى المحراب قد فلق السیف هامته و شهید فوق الجنازة قد شکتبالسهام اکفانه [اکفانه بالسهام]...; اى سروران من...! شما کسانى هستید که بعضى جسدتان در میان محراب عبادت در حالى که فرقتان شکافته بود، به شهادت رسیدید و بعضى از شما شهیدى هستید که دشمنان اسلام بر جنازه شما تیراندازى کردند، به طورى که کفنتان سوراخ سوراخ گردید...»
ریاحی گفت: یک عکس از آنجلینا جولی دارم که عاشق این عکس هستم. عکسی که در آن استخوانهای خودش مانند بچه سیاهپوستی که در آغوش گرفته بیرون زده.»
کتایون ریاحی در گفتگوی تازهاش از بنیاد خیریهای گفته به نام کمک، که خود او، بنیادش را نهاده است: جامعه هدف بنیاد «کمک»، کودکان نیازمند جراحی کاشت حلزونی گوش هستند. کودکانی که ناشنوای مادرزاد هستند...
کتایون ریاحی همچنین گفت: «کارهای انساندوستانه خانم آنجلینا جولی برایم بسیار قابل احترام است. من به وضع انسانی این ماجرا توجه میکنم و اینکه تا چه حد میتواند تاثیرگذار و مروج انسانیت باشد. مهم نیست که چه مقدار از این حرکت تبلیغاتی یا بشردوستانه است.
به جای قضاوت یاد بگیریم که میشود چنین کارهایی را هم انجام داد و بهعنوان شخصیتی شناختهشده تاثیرات زیبای انسانی به جای گذاشت. یک عکس هم از ایشان دارم که عاشق این عکس هستم. عکسی که در آن استخوانهای خودش مانند بچه سیاهپوستی که در آغوش گرفته بیرون زده.»
ضمن ادای این جملات، از بنیاد خیریهای گفته به نام کمک، که بنیادش را نهاده است: جامعه هدف بنیاد «کمک»، کودکان نیازمند جراحی کاشت حلزونی گوش هستند که این کودکان، ناشنوای مادرزاد هستند.